روز شنبه 1401/05/28صبح شد آمار صبح اخذ شد . قرار بود اعتصاب کار و تحصن در بند بشه. بازهم شکل نگرفت اتحاد همبندی ها توسط مخبرین سرپرست شکل نگرفت و فضای رعب وحشت فضا سازی شد .از سنایوری گارد ویژه بند امنیتی 8الف حفاظت سپاه بند مجاور و دستگیری عوامل و اعتصاب و انتقال به بند 8الف . سلول های انفرادی . ساعت 7صبح همبندی ها اعزام شدن به محل کار . داخل جایگاه بودم با خبر شدم محسن خودش معرفی کرد و سرپرست کارهای پذیرش پیگیر شده بود ساعت 10صبح محسن آمد داخل بند از داخل جایگاه وارد بند شد . محسن بغل کردم بغضم یهو ترکید . تا ساعت 14جایگاه بودم نهار خوردم رفتم داخل آسایشگاه برای استراحت محسن خواب بود تخت محسن تخت اول و تخت من تخت طبقه دوم رفتم خوابیدم تا ساعت 19 بیدار شدم . محسن داخل تختش نبود رفت بود حمام . کنار تخت محسن روی زمین نشستم . حسین آمد بساط چای زعفران و دم نوش گل محمدی چید محسن از حمام آمد
یک دور همی 3نفر حالم بهتر شد . همبندی ها برای ابراز همدردی آمدن در جمع ما تا ساعت 21 آمار شب شد . باز شب شد خواب بعد ظهوری فکر خیال باعث شد بی خواب بشم و روی تخت دراز کشیدم به سقف تخت خیره شده بودم . هجوم افکار آمد سراغم .تا ساعت 3 خوابیدم .روز یکشنبه 1401/05/29ساعت 5:45آمار صبح اخذ شد رفتم جایگاه باز یک روز تکراری زندان شروع شد . پاسخ گویی تلفن وپیگری کارها تا ساعت 14جایگاه بودم . نهار خوردم یک ساعت رفتم برای استراحت برگشتم جایگاه تا ساعت 21 زمان آمار بعد از آمار تا ساعت 23داخل جایگاه بودم . یاسر از دیالیز آمد داخل جایگاه با یاسر رفتیم داخل آسایشگاه . محسن خواب بود
حسین بساط چای چیده بود . با مهندس چای خوردیم . رفتم برای خواب . باز کابوس شب ها آمد سراغم . بیدار شدن از خواب مکرراً تا زمان آمار صبح شد صبح دوشنبه 1401/05/30رفتم جایگاه اعزام ها سر سامان دادم.
ساعت 9مخبرین گزارش داد بودن محسن محل کارش ترک کرد. سرپرست گزارش فرار محسن داد . ساعت 13محسن بازداشت شده بود با دستبند و سرباز آمد داخل بند برای جمع آوری لوزام شخص . محسن منتقل شد به داخل زندان. 40روز از حبسش باقیمانده بود . حالم گرفت شد . حسین آمد بود داخل بند حال 3نفری گرفت شد .باز هم فحش دادم باعث بانی لغو مرخص میان هفته و آخر هفته فشار روحی روانی حبس تحمل شرایط سخت شد بود انتقالی محسن چند برابر شد . از ملاقات خانوادهای همبندی کنار خیابان .صحنه های تراژدی بدبختی . اشک ها دختر پسر بچه های همبندی زمان اتمام ملاقات و حال خراب همبندی ها از ملاقات تا ساعت 21داخل جایگاه شیفت بودم لیست ملاقاتی همبندی پیگر بودم. ساعت 22رفتم داخل آسایشگاه خوابیدم صبح روز 3شنبه .1401/05/31ساعت 5:45آمار صبح اخذ شد رفتم جایگاه باز شروع یک روز تکراری زندان تا ساعت 15جایگاه بودم . حمام رفتم ساعت 17باز رفتم جایگاه شیفت بودم تا ساعت 21 زمان اخذ آمار .ساعت 22خوابیدم . صبح روز 4شنبه 1401/06/01ساعت 5:45آمار اخذ شد رفتم جایگاه
باز یک روز تکراری تا ساعت 18 داخل جایگاه بودم . رفتم حمام .با سعید . جواد . علیرضا چالش منچ باز و مار پله تا آمار شب اخذ شد ساعت 22خوابیدم
زندان وکیل آباد مشهد. خاطرات یک زندانی. اخبار زندان .