باز وقت رفتن شد . ساعت 20باید خودم معرفی کنم
من تغییر می دهم پس هستم
زنده باد زندان تا بر قراری دمکراسی
باز وقت رفتن شد . ساعت 20باید خودم معرفی کنم
من تغییر می دهم پس هستم
زنده باد زندان تا بر قراری دمکراسی
بسمعه تعالی
زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی شود و اگر بخوانیم خواندش تمام نمی شود.
نامه سر گشاده
ریاست محترم قوه قضاییه و زیر مجموعه
با اهدای سلام
احتراماً به استحضار می رساند . زندانی به شماره عکس 1951160175 حاضر بخواب در بند فنی حرفه ای شماره 2 متاسفانه از مورخ 1401/05/01مرخص های تشویقی کارگری میان هفته و آخر هفته لغو شده و بند نیمه باز به بند بسته تبدیل شد. و از حداقل امکانات ارفاقی و رفاهی محروم شدیم . ملاقات با خانواده به صورت کنار خیابان روی زمین و کنار فضای سبز به مدت 15دقیقه و افراد متاهل از ملاقات شرعی محروم شدن . از ملاقات ها عکس فیلم گرفت شد ودر صورت انتشار خوارک شبکه های معاند نظام این صحنه ها زیبنده زندان مرکزی وکیل آباد مشهد نیست . مددجویان در رو رعایت مرخص میان هفته 12ساعت وآخر هفته در زمان مرخصی اشتغال به کار در آمد ماهیانه و کمک معیشتی خانوادهابود.
متاسفانه این در آمد قطع شد و با تورم شرایط سخت اقتصادی شرایط تحمل حبس سخت شده به استناد ماده 80:آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها.کلیه فعالیتهای زندانی در برنامه های روزانه موسسه از جمله انجام تکالیف، مشارکت در اشتغال یا در بخش خدمات موُسسه ازجمله انجام تکالیف ، مشارکت در اشتغال یا در بخش خدمات موُ سسه و نیز مشارکت وی در برنامه های اصلاحی و تربیتی در پرونده رفتاری وی ثبت می گردد.
در پرونده رفتاری زندانی ، در ازای میزان مشارکت وی دراشتغال مولد یا مشارکت در بخش خدمات عام المنفعه
موُسسه .علاوه بر دستمزد پرداختی در اشتغال مولد به زندانی «امتیاز رفاهی » نیز تعلیق می گیرد .« امتیاز رفاهی همان مرخص تشویقی میان هفته و آخر هفته گارگری ،مرخص از سال 1370اجرا و اعطا می شده سوابق مرخص مستند. و در ازای انجام تکالیف و مشارکت در اجرای برنامه های اصلاحی و تربیتی به زندانی «نمره اعتباری اعطا می گردد «نمره مرخص ماده 214 می باشد عدم رعایت ماده 80.حس بردگی مدرن . کار بدون دستمزد . با حداقل امکانات را تداعی می کند . حبس با اعمال شا قه و شرایط تحمل حبس سخت شده
پیامبر صلی الله علیه و آله :ظُلمُ الأجَرهُ مٍنَ الکَبائرٍ: ظلم در پرداخت مزد کارگر. از گناهان بزرگ است .{بخار الأ نورا
ج.103ص170}امام صادق علیه السلام: أَعصِِلهمِ أجورَ هُم قَبَل یَجفَّ عرَقُهُمَ:پیش از آن که عرق آنان«کارگران» خشگ شود مزد شأن را بپر داز
عدم رعایت ماده 154:نوع غذا برای تمام زندانیان و کارکنان هر موسسه به صورت یکسان و مطابق با کمیت . کیفیت و تنوع . متاسفانه نان توزیع مدد جو با کارکنان یکسان نیست . پخت غذا و نان یکسان نیست .
عدم رعایت ماده های174.و175و176و178و179.فصل اشتغال و حرفه آموزی.
عدم رعایت ماده 224.ظوابط نحوه دسترسی ، استفاده و بر قراری تماس تلفن زندانیان بر اساس دستور العمل های مربوط خواهد بود . موُسسه موظف است دسترسی زندانیان را از طریق تلفن به بخش های نظارتی از قبیل مدیر کل ، رو سای ادارت بازرس .حفاظت و اطلا عات زندان های استان . رئیس مُوسسه و سازمان ارتباطات مردمی و سازمان بر قرار کند .
متاسفانه عدم نظارت و اجرایی آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی . از جانب مدیر کل زندان های خراسان رضوی. و ریاست زندان مرکزی مرُتکب تخلف و مصداق جرم ترک فعل و ممانعت ازحق . که این جانب مدعی خصوصی شکایت دارم .
تابستان _سال.1401/06/26. بند فنی حرفه آموزی شماره 2زندان مرکزی مشهد
وحشیگری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
همچنین ببینید: وحشیگری پلیس در ایران
وحشیگری نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، از دید خشونت اعمالشده از سوی خود نیروها و خشونت نهادینه در این سیستم، بررسی شدهاست. خشونت این پلیس علیه دستگیرشدگان در نمونههایی همانند مهرداد سپهری در مشهد واکنشهای فراوانی در پی داشتهاست و با بهت و خشم همگانی در ایران رویرو شدهاست.
به گزارش یورونیوز در ۲۰۲۰ م، برخی باور دارند که ملزم بودن پلیس جمهوری اسلامی ایران برای پیشگیری از نقض شدن احکام شرعی از سوی مردم، بانی آن شدهاست که پلیس در ایران این دوره، بیشتر از آن که پایهگذار امنیت مردم این کشور باشد، باعث ناامنی روانی میان شهروندان باشد. جمع کردن دیشهای ماهواره، کتکزدن و اعمال خشونت علیه مردم به خاطر شئونات و حجاب، دیگر کارهای نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران هستند که مورد نقد قرار گرفتهاند. گرداندن متهمان در شهر که شامل نوجوانان زیر سن قانونی نیز میشدهاست نیز توسط رسانهها و مردم، نقد شدهاست. با این حال، از سوی دیگر در بهمن ۱۳۹۹، حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی، بر «اجرای قانون توأم با رأفت اسلامی» تأکید کرد. وی همچنین اعلام کردهاست که «نیروهای یگان ویژه در همهٔ عرصهها در کنار مردم و همراه آنان هستند».
خشونتهای این سازمان علیه مردم ایران، با تحریمهای حقوق بشری همراه بودهاست و شماری از سران آن و مقامات محلیاش، از سوی غرب تحریم شدهاند. از یگان ویژه این سازمان، بهعنوان «سرکوبگرترین نیروی ضدشورش جمهوری اسلامی» یاد شدهاست که در خونینترین سرکوبهای خیابانی تاریخ جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۸، از مهمترین نیروهای حاضر در خیابان بود. محاصره، کشتار و آتش گشودن به سوی مردم معترض، خشونت در بازداشتگاهها، کشتن کودک و غیره، نقدهای جدی را به این سازمان، وارد کردهاند.
مدعی خصوصی :زندانی 1951160175حاضر بخواب بند فنی حرفه آموزی شماره 2.زندان مرکزی مشهد
متشاکی. مدیر کل زندانهای خراسان رضوی - ریاست زندان مرکزی مشهد .
موضوع جرم:1:ترک فعل .2.ممانعت از حق
محل وقوع جرم :مشهد-زندان مرکزی مشهد
معاون دادستان دادسرای عمومی انقلاب حوزه نظارت بر زندان
با سلام و تقدیم احترام
به استحضار می رساند متشاکی از طریق ترک فعل و ممانعت از حق و عدم اجرای آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تأ مینی و تربیتی کشور. عدم نظارت و رعایت ماده .224.179.178.176.175.174.154.80.0که بدین وسیله تقاضا می شود ضمن دستور انجام تحقیقات لازم . حکم و دستور مقتضی از سوی آن مرجع صادر شود .
5شنبه 1401/06/10شب ساعت 20خودم معرفی کردم حالم خیلی بدبود . فشار خونم بالا رفت بود .داخل جایگاه نگهبانی شیفت بودم . اعلام آمار اعلام کردم . آمار حاضر به خواب بند 15نفر بودیم . سرباز امیر شیفت نگهبانی و افسر نگهبان شب بود . شام با امیر و دانیال خوردیم . آمار تحویل دادم به درب یک زندان برگشتم داخل بند . شیفت شب جایگاه تحویل گرفتم . تا آمار صبح . سرپرست صبح جمعه آمد داخل بند ساعت 6صبح . چای با سرپرست خوردم . باز انتظار داشت از اخبار بند مطلع بشه و نقش مخبرش باشم . روز و شب های زندان تکراری . تکرار تکرار ها .رنج نامه نوشت بودم . مهندس برام پرینت گرفت ویرایش کردم . جمعه هفته گذشته 1401/06/18ساعت 11صبح شیفت جایگاه بودم . جمعه دلگیر ودل تنگی هاش . حسابی حالم گرفت بود . شیفت جایگاه ترک کردم . رفتم نگهبانی خارج بند . شیفت سرباز جدید تازه ورود بود . بدون برگه تردد از بند خارج شدم برای فتوکپی از رنج نامه و ارسال به معاونت های زندان . روز جمعه بود خیابان خلوت ومغازه ها تعطیل بود . اطراف دانشگاه پیام نور خیابان مجاور زندان یک کافی نت باز بود .فتوکپی گرفتم رفتم به سمت ساختمان اداری زندان ساعت 11.30رسیدم. زنگ زدم دژبان درب باز کرد بهانه بازدید و سرکشی از نظافت سالن اداری تردد گرفتم داخل طبقات اداری شدم . اولین رنج نامه داخل اتاق معاونت قضایی زندان از زیر درب داخل اتاق انداختم . نسخه دیگر رنج نامه داخل اتاق معاونت سلامت از زیر درب انداختم و نسخه دیگر داخل اتاق بازرسی عملکرد وارزشیابی . از ساختمان اداری خارج شدم به سمت حوزه نظارت زندانیان و معاون دادستان رسیدم .
رنج نامه از زیر درب انداختم داخل به سمت بند رفتم داخل بند داخل سالن برای استراحت .احمد . جواد . سعید درحال چای نوشیدن تعارف شدم برای چای خوردن . رنج نامه به جواد دادم برای خواندن . برای روز دوشنبه اعلام کردم برای اعتصاب غذا ی خودم .منتظر بودم مخبرین خبر به سرپرست تلفن گزارش بشه . اولین فرهاد بود . دستیار سر منشی واکنش نشان داد می دانستم خبر میده تا شب درگیر بودم با خودم . تا زمان آمار شب . شد . شیفت شب جایگاه بودم تا صبح فکر کردم تنهایی احساس کردم . اعتصاب غذا من تنهایی اثر گذار نیست فقط شورای انضباطی می شدم . اولین کار این بود آشنایی همبندی ها با آیین نامه و حق و حقوق و تغییرات سرپرست دیکتاتور ترسو بند . چند نفر از همبندی ها شناخت دادم رفتار و عملکرد سرپرست به بازرسی ارزشیابی گزارش و شکایت مطرح بشه . صبح روز شنبه1401/06/19سرپرست اول صبح آمد داخل بند از اول صبح شروع کرد به ایراد گرفتن از بند و اعزام ها . مشخص بود مخبرین گزارش من داد بودن
برام مهم نبود . برای استراحت رفتم داخل سالن تا ساعت 14پایان وقت اداری خوابیدم . رفتم شیفت جایگاه تحویل .
مدد جویان اعزامی از سالن اداری داخل بند آمدن . باخبر شدم رنج نامه مسولین مطلع شدن . برای مراحل بعدی مبارز برنامه ریزی آماده شدم . حلقه دوستان صمیمی گسترش دادم
مهندس باعث دل گرمی من شد . شب ها برای یک طرح بزرگ و یک پروژه کاری اقتصادی تبادل نظر داشتیم . روحیه داغونم باز سازی شد . روز 3شنبه نهار قورمه سبزی بود . خیلی بی کیفیت بود . تلفنی گزارش به بازرسی عملکرد دادم برای پیگری بدون معرفی خودم گزارش دادم . مستندی سازی شد مدارک من برای اقدام بعدی انتشار نامه سر گشاده و شکایت از مسولین زندان .....
شب شیفت جایگاه احساس خوبی نداشتم حس ششم فعال شد . تا دیشب 4شنبه متوجه شدم تخت خوابم نامرتب
در حال برسی بودم یک کاغذ تراکنش بانکی بود باز کردم داخل کاغذ 2تانصفی قرص روانگرد ممنوع جا سازی شده بود .
سریع به وکیل بند تحویل دادم و گزارش دادم . مهندس ساعت 22.30آمد داخل بند . ماجرا بهش گفتم . مهندس راه کار برای پیکیری داد از طریق رد پای تراکنش داخلش قرص ها جاسازی شده بود . صبح شد سرپرست آمد داخل بند . از ماجرا دیشب باخبر شده بود . سر باز پوریا گزارش داد بود . سرپرست گفت بیا باهم بریم داخل آسایشگاه برای سرکشی . داخل شدیم
سرپرست گفت تخت کجاست . نشان دادم . گفت بیا ردیف جلو بخواب در میدان دوربین های مدار بسته آسایشگاه باشم جهت نظارت بیشتر و کنترل . باز روز های پر حاشیه من شروع شد .....
امروز به مناسبت اربعین مرخص 48 اعطای شد. تا شنبه ساعت 20مرخص دارم
امشب باید ساعت 20خودم معرفی کنم . نمی دانم چه خواهد شد؟!چه در انتظارم هست؟! این خط این نشان . مرگ یک بار شیون یک بار. زدم سیم آخر.........
باسمعه تعالی
زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی شود و اگر بخوانیم خواندش تمام نمی شود.
رنج نامه زندانی
.به شماره عکس 1951160175
حاضر بخواب در بند فنی حرفه ای شماره 2. زندان مرکزی مشهد در حال تحمل کیفر می نمایم . متاسفانه از مورخ 1401/05/01مرخص های تشویقی کارگری میان هفته و آخر هفته لغو شده و بند نیمه باز به بند بسته تبدیل شد. و از حداقل امکانات ارفاقی و رفاهی محروم شدیم . ملاقات با خانواده به صورت کنار خیابان روی زمین و کنار فضای سبز به مدت 15دقیقه و افراد متاهل از ملاقات شرعی محروم شدن . از ملاقات ها عکس فیلم گرفت شد ودر صورت انتشار خوارک شبکه های معاند نظام این صحنه ها
زیبنده زندان مرکزی وکیل آباد مشهد نیست. مددجویان در روزهای مرخص میان هفته 12ساعت و آخر هفته در زمان مرخص اشتغال به کار، در آمد ماهیانه و کمک معیشتی خانوادها بود متاسفانه این در آمد قطع شد و با تورم شرایط سخت اقتصادی شرایط تحمل حبس سخت شده به استناد ماده 80:آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها.کلیه فعالیتهای زندانی در برنامه های روزانه موسسه از جمله انجام تکالیف، مشارکت در اشتغال یا در بخش خدمات موُسسه ازجمله انجام تکالیف ، مشارکت در اشتغال یا در بخش خدمات موُ سسه و نیز مشارکت وی در برنامه های اصلاحی و تربیتی در پرونده رفتاری وی ثبت می گردد.
در پرونده رفتاری زندانی ، در ازای میزان مشارکت وی دراشتغال مولد یا مشارکت در بخش خدمات عام المنفعه
موُسسه .علاوه بر دستمزد پرداختی در اشتغال مولد به زندانی «امتیاز رفاهی » نیز تعلیق می گیرد .« امتیاز رفاهی همان مرخص تشویقی میان هفته و آخر هفته گارگری ،مرخص از سال 1370اجرا و اعطا می شده سوابق مرخص مستند. و در ازای انجام تکالیف و مشارکت در اجرای برنامه های اصلاحی و تربیتی به زندانی «نمره اعتباری اعطا می گردد «نمره مرخص ماده 214 می باشد. عدم اجرا ماده 80حس بردگی مدرن را تداعی و باعث حبس با اعمال شاقه و تحمل کیفر سخت شد
عدم رعایت ماده 154:نوع غذا برای تمام زندانیان و کارکنان هر موسسه به صورت یکسان و مطابق با کمیت . کیفیت و تنوع . متاسفانه نان توزیع مدد جو با کارکنان یکسان نیست . پخت غذا و نان یکسان نیست .
عدم رعایت ماده های174.و175و176و178و179.فصل اشتغال و حرفه آموزی.
عدم رعایت ماده 224.ظواط نحوه دسترسی ، استفاده و بر قراری تماس تلفن زندانیان بر اساس دستور العمل های مربوط خواهد بود . موُسسه موظف است دسترسی زندانیان را از طریق تلفن به بخش های نظارتی از قبیل مدیر کل ، رو سای ادارت بازرس .حفاظت و اطلا عات زندان های استان . رئیس مُوسسه و سازمان ارتباطات مردمی و سازمان بر قرار کند .
تابستان -سال1401/06/11
روز شنبه 1401/05/28صبح شد آمار صبح اخذ شد . قرار بود اعتصاب کار و تحصن در بند بشه. بازهم شکل نگرفت اتحاد همبندی ها توسط مخبرین سرپرست شکل نگرفت و فضای رعب وحشت فضا سازی شد .از سنایوری گارد ویژه بند امنیتی 8الف حفاظت سپاه بند مجاور و دستگیری عوامل و اعتصاب و انتقال به بند 8الف . سلول های انفرادی . ساعت 7صبح همبندی ها اعزام شدن به محل کار . داخل جایگاه بودم با خبر شدم محسن خودش معرفی کرد و سرپرست کارهای پذیرش پیگیر شده بود ساعت 10صبح محسن آمد داخل بند از داخل جایگاه وارد بند شد . محسن بغل کردم بغضم یهو ترکید . تا ساعت 14جایگاه بودم نهار خوردم رفتم داخل آسایشگاه برای استراحت محسن خواب بود تخت محسن تخت اول و تخت من تخت طبقه دوم رفتم خوابیدم تا ساعت 19 بیدار شدم . محسن داخل تختش نبود رفت بود حمام . کنار تخت محسن روی زمین نشستم . حسین آمد بساط چای زعفران و دم نوش گل محمدی چید محسن از حمام آمد
یک دور همی 3نفر حالم بهتر شد . همبندی ها برای ابراز همدردی آمدن در جمع ما تا ساعت 21 آمار شب شد . باز شب شد خواب بعد ظهوری فکر خیال باعث شد بی خواب بشم و روی تخت دراز کشیدم به سقف تخت خیره شده بودم . هجوم افکار آمد سراغم .تا ساعت 3 خوابیدم .روز یکشنبه 1401/05/29ساعت 5:45آمار صبح اخذ شد رفتم جایگاه باز یک روز تکراری زندان شروع شد . پاسخ گویی تلفن وپیگری کارها تا ساعت 14جایگاه بودم . نهار خوردم یک ساعت رفتم برای استراحت برگشتم جایگاه تا ساعت 21 زمان آمار بعد از آمار تا ساعت 23داخل جایگاه بودم . یاسر از دیالیز آمد داخل جایگاه با یاسر رفتیم داخل آسایشگاه . محسن خواب بود
حسین بساط چای چیده بود . با مهندس چای خوردیم . رفتم برای خواب . باز کابوس شب ها آمد سراغم . بیدار شدن از خواب مکرراً تا زمان آمار صبح شد صبح دوشنبه 1401/05/30رفتم جایگاه اعزام ها سر سامان دادم.
ساعت 9مخبرین گزارش داد بودن محسن محل کارش ترک کرد. سرپرست گزارش فرار محسن داد . ساعت 13محسن بازداشت شده بود با دستبند و سرباز آمد داخل بند برای جمع آوری لوزام شخص . محسن منتقل شد به داخل زندان. 40روز از حبسش باقیمانده بود . حالم گرفت شد . حسین آمد بود داخل بند حال 3نفری گرفت شد .باز هم فحش دادم باعث بانی لغو مرخص میان هفته و آخر هفته فشار روحی روانی حبس تحمل شرایط سخت شد بود انتقالی محسن چند برابر شد . از ملاقات خانوادهای همبندی کنار خیابان .صحنه های تراژدی بدبختی . اشک ها دختر پسر بچه های همبندی زمان اتمام ملاقات و حال خراب همبندی ها از ملاقات تا ساعت 21داخل جایگاه شیفت بودم لیست ملاقاتی همبندی پیگر بودم. ساعت 22رفتم داخل آسایشگاه خوابیدم صبح روز 3شنبه .1401/05/31ساعت 5:45آمار صبح اخذ شد رفتم جایگاه باز شروع یک روز تکراری زندان تا ساعت 15جایگاه بودم . حمام رفتم ساعت 17باز رفتم جایگاه شیفت بودم تا ساعت 21 زمان اخذ آمار .ساعت 22خوابیدم . صبح روز 4شنبه 1401/06/01ساعت 5:45آمار اخذ شد رفتم جایگاه
باز یک روز تکراری تا ساعت 18 داخل جایگاه بودم . رفتم حمام .با سعید . جواد . علیرضا چالش منچ باز و مار پله تا آمار شب اخذ شد ساعت 22خوابیدم
روز های یک شنبه 1401/05/22دوشنبه1401/05/23روزهای تکراری بود روز دوشنبه از مرخص میان هفته خبری نبود . همچنان بایکوت بودیم . جو بند خیلی سنگین بود . روز 3شنبه1481/05/24 بازهم یک روز تکراری دیگر صبح اعزام شدم محل فروشگاه تعاونی کارکنان بعد ظهر ساعت 14رفتم داخل بند . با محسن و حسین قهوه خوردیم دورهمی خوبی بود حالمون خوب شد . ساعت 16رفتم خوابیدم تا ساعت 19وقت شام شد بعد از شام با محسن . حسین . سعید یک چالش مار پله منچ بازی با کل کل بازی باحال بود حال داد تازمان آمار از ایمان وکیل بند خبر نداشتم . جیم زدن ایمان دردسر شد براش.. خبری نشد غیبت ایمان سرباز گزارش داد ساعت 22خوابیدم صبح 4شنبه 1401/05/25بعد از آمار صبح اعزام شدم به فروشگاه تعاونی کارکنان ساعت 9صبح باخبر شدم پدر محسن فوت کردمحسن رفت برای مراسم خاکسپاری پدرش . ساعت 10صبح پیام تسلیت براش ارسال کردم حالم گرفت شد .باز داغم دلم تازه شد هنوز سال نشده بغضم ترکید زمان خاک سپاری داخل زندان بودم حال روز محسن درک کردم در چه شرایط هست . حوصله نداشتم کار کنم آخر انبار فروشگاه در فضای اجناس یک فضای بود تکیه زدم به دیوار تو فکر بودم باصدا به خودم آمدم مکالمه تلفن داشتم رفتم قسمت صندوق فروشگاه صندوق دار گفت باید خودم معرفی کنم سرپرست بند تماس گرفت باید برم پایگاه بسیج بخش اداری زندان اصلاً حوصله و حس حال نداشتم . استرس داشتم . رفتم داخل پایگاه بسیج سرپرست داخل اتاق بود . باز مثل همیشه چه خبر؟! مردک فکر میکن مخبرش هستم. دستوری گفت برم داخل بند فروشگاه اعزام نشم برم جایگاه دستیارش بشم.
باز یک بازی دیگه شروع شد . رفتم داخل بند داخل جایگاه 2ماه پیش ازاون روز سه شنبه سیاه گذشت بود . سجاد از همبندی های بود کار های جایگاه آموزش داد بودم . سجاد خوشحال شد . چند تا دستیار جدید داخل جایگاه بودن ساعت 12گزارش فرار محسن مطلع شدیم . معاون دادستان جدید در محل کارش نبود . معاون زندان هر چه تلاش کرد بود تلفنی هماهنگ کن موفق نشده بود . محسن فرار کرد بود .روز قمر در عقرب شده بود .روز های نحس ماه های حرام محرم صفر بازهم حالم گرفت هر چه فحش بود تو فکرم به معاون دادستان دادم . ساعت 14نهار خوردم از جایگاه رفتم استراحت تا ساعت. 17شیفت جایگاه رفتم .تا زمان آمار ساعت 21آمار شد . منتظر شدم یاسر بیاد داخل بند . مهندس صداش میزنم . ورود مهندس ساعت 23 شب ها برای خواب میاد داخل بند بخاطر دیالیز میره . تخت خالی محسن برای مهندس سوال شده بود؟!خبر فوت پدر محسن بهش گفتم
قرار شد فردا تراکت و بنرَ چاپ کن . شماره تلفن محسن بهش دادم . تا صبح باز بی خوابی آمد سراغم تا زمان آمار چند بار بیدار شدم صبح 5شنبه1401/05/26قبل آمار ساعت 4صبح رفتم داخل جایگاه . بعد از آمار اعزام همبندی ها سر سامان دادم . حال هم گرفت شده بود چون مرخص ها لغو شده بود 40روز پیش هم شوق داشتن برای مرخص آخر هفته لعنت به روز کار . روز ها خوب رفت شرایط سخت شد برای همبندی ها
افسردگی در بند موج میزد . ساعت 10صبح باخبر شدم ازمنبع خبرم.با مرخص بند زنان موافقت شده . اتحاد زنان از خود زنی . اعتصاب غذا . اعتصاب کاری نتیجه داد مرخص 36ساعت تا صبح شنبه .ساعت 16همبندی ها باخبر شدن از مرخص بند نسوان. تا زمان آمار شب داخل جایگاه بودم .
ساعت 23مهندس آمد از مراسم پدر محسن تعریف کرد ....
باز همبندی ها برای اعتصاب اعتراض روز شنبه بر نامه ریزی داشتن باز هم بی خوابی آمدم سراغم .تا صبح چند بار بیدار شدم زمان اخذ آمار . صبح روز جمعه شد 1401/05/27. رفتم برای پیگری کارها ی اعزام سر سامان دادم. ساعت 6روز جمعه سرپرست آمد داخل بند برای سر کشی از بند و اضافه کاری . مخبر هاش گزارش داد ن . سرپرست برای کنترل اوضاع بند آمد بود داخل بند .داخل اتاق تنها شدیم دوباره نمایش سرپرست شروع شد 50هزار تومان پول گذاشت داخل جیب پیراهنم .شروع بازی ونقشه جدید. تا ساعت 14.نهار خوردم رفتم داخل آسایشگاه استراحت کردم تا ساعت 18بیدار شدم رفتم حمام . نزدیک غروب شد بازهم غروب دلگیر جمعه . حالم خراب شد تا زمان آمار داخل جایگاه شیفت بودم .ساعت 22رفتم برای استراحت و.......
امروز آمدم مرخص 24ساعت تا فردا شب ساعت 20مرخص دارم
زندان وکیل آباد مشهد. خاطرات یک زندانی. اخبار زندان .