چهارشنبه ۱۴۰۰/۱۱/۲۰ - 3:29 - متهم ردیف اول زندانی 1951160175 -
نترس
قدم هایت را استوار تر بر دار.
باز کن دری به افکارم.....
داخل شو به من......
ببین چه درگیر شیم....
ومن به این شبانه عادت کردم.......
کمی جلوتر بیا..........
داخل شد به من..........
اینجا نیست جغدشوم شبم
غافل شد، بگذروبی تفاوت باش
که من به لا لایی شبانم عادت کردم
شعله ای در دست بگیر......
داخل شو به من......
اینجا جز سیاهی رنگی نیست
که من به این سیاهی عادت کردم
حال که مبینی کنی دقیقتر شو!
این منم که زل زده به رقص اشباحم
نترس بمان و ببین
که چگونه به سرگرم. شبانم عادت کردم.....
بمان!
بمان ببین
رها شود ر انبساط
افکارم
خط بطلانی باش به ذهن تاریکم
که من به این تباهی
عادت کردم.....
سالهاست که میروی ومی آی
در وادی سوت کور و بیمارم
حالا که آمد. بشین و بمان
که من به حضور تو
عادت کرد
زندان وکیل آباد مشهد. خاطرات یک زندانی. اخبار زندان .