شنبه :1400/11/16صبح در مسیر پیاده روی هوا سرد بود شبنم صبح گاهی بود سرد درد شدید داشتم همراه استرس
ساعت 6 خود م معرفی کردم. رفتم جایگاه خیلی عصبی بودم
در اعزام ها با چند نفر مشاجره داشتم. اخلاقم خیلی سگی شده بود. همبندی شوکه شده بودن از بر خورد های من
پیگری کار های اعزام 90 نفر به مراکز مراجع زندان سر سامان دادم تا ساعت 9 صبحانه خوردم. چند تا قر ص مُسکن خوردم
بی خوابی مرخص و سر درد حالم خیلی بد بود تا ساعت 14 جایگاه بودم نهار خوردم. از همبندی مشاجره داشتم دلجویی
کردم. رفتم تو تخت خواب برای استراحت. خواب نبود بیهوش شدم یک خواب عمیق تا ساعت 21.15 زمان آمار خوابیدم برای آمار بیدار شدم. آمار اخذ شد. باران در حال باریدن بود
آمار شب باید تحویل درب یک زندان نوبت من بود. باران در حال باریدن بود. در مسیر پیاده روی بدون چتر حسابی خیس شدم. هم قدم زدن زیر باران حالم خوب مرد بود ولی لباس هام. خیس شد بود. ساعت 21.50 آمدم داخل بند رفتم برای خواب تو تخت خواب. بازهم بی خوابی شبانه. البته خواب بعدظهر اثرش داشت. هجوم افکار باز هم سراغم ساعت 3 صبح خوابیدم
یک شنبه صبح. 1400/11/17ساعت ،5.45 بیدار باش
آمار صبحگاهی رفتم جایگاه باز روز های تکراری زندان
اعزام ها سر سامان دادم. ساعت 7صبح بازهم روحانی همبندی حاشیه ساز شده بود از محل کارش خارج شد بود
و بدون هماهنگی به دفتر معاون زندان مراجعه داشت جهت پیگری کار های بند باز. یک داستان شده بود با هزار بدبختی
مدیریتش کردم. رفتم جایگاه تا ساعت 14 نهار خوردم
تا ساعت 18 خوابیدم. بیدار شدم داشت برف می بارید
رفتم داخل منوط برای قدم زدن یک ساعتی قدم زدم
ساعت 19 رفتم جایگاه. ساعت 20.30 اخبار را پیگری کردم
حالم بد شد. خبر تصادف مرگ 3 نفر سر نشین. علت تصادف رانندگی پسر بچه 11 ساله امام جمعه تفرش. ساعت 21 آمار شبانگاهی شد. آمار تحویل درب یک دادم در مسیر ذهنم درگیر خبر فوت 3 نفر بخاطر یک آقا زاده. و داغدار شدن خانوداهای
بازماندگان. لعنت و...... آمدم داخل بود روحانی همبندی آمد کنار تختم. سر صحبت باز کردم یک بحث داشتیم چالشی. دکتر. چند نفر وارد بحث شدن. خبر تصادف تحلیل کردیم
ساعت 22 رفتم برای خواب. بازهم بی خوابی. کابوس ها شبانه تا صبح چند بار بیدار شدم
َدوشنب. ساعت. 5.45 آمار صبح گاهی بیدار باش.
باز هم روز های تکراری زندان. رفتم جایگاه. اعزام 90نفر مددجویان. تا ساعت 9. امروز دوشنبه بود کارهای اداری مرخص پیگر شدم تا ساعت 11. آمدم جایگاه تا ساعت 14 نهار خوردم. ساعت 15 مرخص اجرا شد
زندان وکیل آباد مشهد. خاطرات یک زندانی. اخبار زندان .